سال ۲۰۱۱ آغاز بحرانی بزرگ در سوریه بود بگونهای که عدهای از آن با نام جنگ داخلی و عدهای جنگ برای دموکراسی و عدهای آن را کودتایی بیرونی و درونی علیه نظام حاکم به ریاست جمهوری بشار اسد و عدهای نیز آن را معادلهای در قامت کل منطقه و بعضا صحنه نظام بین الملل نامیدند که هر تغییر و سرنوشتی در آن زمینه ساز معادلات جدید در غرب آسیا و چینش بازیگران میکرد. هر چند که در ابتدای این بحران، فضایی غبارآلود و فاقد شفافیت مانع از آن میشد که حقیقت ماجرا آشکار شود اما به مروز زمان حقایق آشکار شد و نشان داد که طرحی فراگیر برای تغییر در ساختار سیاسی و حتی تجزیه سوریه و بهره گیری از این تغییرات برای تاثیر گذاری بر کل معادلات منطقه با محوریت حذف جبهه مقاومت و تحقق اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی در جریان است که گروههای تروریستی، ارتجاع عربی و ترکیه نقش پیاده نظام این طراحی را تشکیل میدادند. نگاهی بر تحولات این سالها نکاتی قابل توجه را نشان میدهد. نخست آنکه جنگ افروزان بر این ادعا بودند که نظام سوریه، نظامی غیر مردمی است و باید تغییر کند حال آنکه در طول این سالها حمایت های گسترده مردمی از بشار اسد نشانگر اعتماد آنها به نظام حاکم و واهی بودن بهانه جنگ افروزان بوده است.
دوم آنکه ادعای جنگ افروزان اجرای روند سیاسی بوده حال آنکه در این سالها هیچ اقدامی در این عرصه صورت نداده و با حمایت از گروههای تروریستی علیه وحدت سوریه اقدام کرده اند در حالی که نظام سوریه دهها نشست با محوریت سوری- سوری با آنانی که سلاح علیه مردم به دست نگرفتهاند برگزار کرده و بر ادامه این روند تاکید داشته و حتی تغییر قانون اساسی برای گسترش دامنه مشارکت سیاسی را صورت داده است. نقش بازیگران بیرونی نیز از مولفهای این دوران است. یک سوی معادله تروریستهای اجارهای اعزام شده به این کشور به همراه ائتلاف ضد داعش با محوریت آمریکا بوده و در سوی دیگر سوریه و متحدانش شامل جبهه مقاومت و روسیه قرار داشتهاند. محور نخست به دنبال نابودی و چندپاره کردن سوریه و کشتار مردم بوده و دسته دوم در مسیر برقراری امنیت و مبارزه با تروریسم گام برداشتهاند و جهانیان اذعان دارند که اگر مقاومت نبود اکنون کل منطقه در دستان تروریستها بود.
حمایت غرب از تروریستها چنان بوده که حتی اقدام به ترور سرداران مقاومت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس و همرزمانشان که در صف اول مبارزه با تروریسم بودهاند پرداختند. حال این سوال مطرح است که آینده معادلات سوریه چه خواهد شد؟ آنچه در معادلات سوریه بر میآید آنکه نبرد ادلب نقشی مهم در سرنوشت این کشور دارد. یک سوی معادله ترکیه و حامیان غربی، صهیونیستی و عربی آن هستند که بر آتش بحران میدهند و طرف دیگر سوریه و متحدانش که برای آزادی این منطقه در نبرد هستند. سرنوشت این جنگ تعیین کننده آینده سوریه و حتی معادلات منطقه است در حالی که یک اصل بر جهانیان آشکار شده و آن اینکه ائتلاف آمریکایی محور بحران منطقه است و خروج آن تنها گزینه برای پایان بحرانهای این منطقه است.
نویسنده:قاسم غفوری